{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
در نيمه ى ماه رمضان ماه برامد سالار كريمان جهان از سفر امد افطار كنيد از رطب ذكر حسن جان چون بر على و فاطمه زيبا پسر امد
دل من در سبد عشق به نيل تو فتاد / نگهش دار، به موسي شدنش مي ارزد...
نازنين مثل قناري در قفس هر شب هوايت مي کنم / آسمان کوچکي دارم فدايت مي کنم
کاش مي شد همدلي را قاب کرد / ساکنان شهر غم را خواب کرد کاش مي شد نور چشمان تو را / جانشين ثابت مهتاب کرد
گرچه از فاصله ماه ز من دورتري / ولي انگار همين جا و همين دور و بري ماه مي تابد و انگار تويي مي خندي / باد مي آيد و انگار تويي مي گذري.
سرود انتظار تو ترانه دلم شده / باز اميد ديدنت بهانه دلم شده
دلت آينه ايثار عشق است / نگاهت معني بيدار عشق است تو در آبادي دل خانه داري / تو را ديدن همان ديدار عشق است
مهربونيات زياده که هنوز خوب و صبورى مثل يه حس قشنگى، حتى وقتى خيلى دورى
تو مرجاني، تو در جاني تو مرواريد غلطاني اگر قلبم صدف باشد، ميان آن تو پنهاني
نکند يوسف عمرم رود از مصر خيالت باز آواره تنهايي چاهم بکني...
تو اين دنيا، تو اين عالم، ميون اين همه آدم ببين من دل به کي دادم، به اون کس که نمي خوادم دلم شيشه، دلش سنگه، واسه سنگه دلم تنگه
تو صميمي تر از آني که دلم مي پنداشت دل تو با همه آينه ها نسبت داشت!
کاسب کهنه کار من! باز بساط مي کني؟ جنس دلت به شهر ما، خوب فروش مي کند، عشق حراج مي کني؟ قلب اجاره مي دهي؟ نرخ خريدنت مرا، خانه به دوش مي کند...
نمي دانم که بودي يا چه بودي ولي بي حرف، قلبم را ربودي نمي دانم که هستم يا چه هستم ولي هر لحظه در فکر تو هستم
در نيمه ى ماه رمضان ماه برامد سالار كريمان جهان از سفر امد افطار كنيد از رطب ذكر حسن جان چون بر على و فاطمه زيبا پسر امد
دل من در سبد عشق به نيل تو فتاد / نگهش دار، به موسي شدنش مي ارزد...
نازنين مثل قناري در قفس هر شب هوايت مي کنم / آسمان کوچکي دارم فدايت مي کنم
کاش مي شد همدلي را قاب کرد / ساکنان شهر غم را خواب کرد کاش مي شد نور چشمان تو را / جانشين ثابت مهتاب کرد
گرچه از فاصله ماه ز من دورتري / ولي انگار همين جا و همين دور و بري ماه مي تابد و انگار تويي مي خندي / باد مي آيد و انگار تويي مي گذري.
سرود انتظار تو ترانه دلم شده / باز اميد ديدنت بهانه دلم شده
دلت آينه ايثار عشق است / نگاهت معني بيدار عشق است تو در آبادي دل خانه داري / تو را ديدن همان ديدار عشق است
مهربونيات زياده که هنوز خوب و صبورى مثل يه حس قشنگى، حتى وقتى خيلى دورى
تو مرجاني، تو در جاني تو مرواريد غلطاني اگر قلبم صدف باشد، ميان آن تو پنهاني
نکند يوسف عمرم رود از مصر خيالت باز آواره تنهايي چاهم بکني...
تو اين دنيا، تو اين عالم، ميون اين همه آدم ببين من دل به کي دادم، به اون کس که نمي خوادم دلم شيشه، دلش سنگه، واسه سنگه دلم تنگه
تو صميمي تر از آني که دلم مي پنداشت دل تو با همه آينه ها نسبت داشت!
کاسب کهنه کار من! باز بساط مي کني؟ جنس دلت به شهر ما، خوب فروش مي کند، عشق حراج مي کني؟ قلب اجاره مي دهي؟ نرخ خريدنت مرا، خانه به دوش مي کند...
نمي دانم که بودي يا چه بودي ولي بي حرف، قلبم را ربودي نمي دانم که هستم يا چه هستم ولي هر لحظه در فکر تو هستم
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}